Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8647 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
katabatic
U
پائین اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
downwards
U
بطرف پائین
f.of a bed
U
پائین بستریاتختخواب
f.of a page
U
پائین صفحه
juniority
U
رتبه پائین تر
falling of the womb
U
پائین افتادگی
low productivity
U
بازده پائین
low price
U
قیمت پائین
land vi
U
پائین امدن
To stop being adamant (unyielding).
U
از خر شیطان پائین آمدن
shift downward
U
انتقال به سمت پائین
light or lighted
U
پائین امدن واردامدن
sewsaw
U
پس و پیش بالا و پائین
sewsaw
U
بالا و پائین رفتن
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
shift downward
U
حرکت به سمت پائین
bottom price
U
پائین ترین قیمت
phreatic decline
U
پائین رفتن سطح ایستائی
lower limit
[of the integral]
U
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
to d. a hill
U
از تپه ایی پائین امدن
to reach down
U
سوی پائین دراز کردن
falling of the womb
U
سقوط کردن پائین افتادگی
tax haven
U
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
tax havens
U
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
fluctuable
U
مستعد بالا و پائین رفتن مواج
to haul a ship
U
بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
To marry below ones station.
U
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
velocity of retreat
U
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron
[American E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston
[British E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
U
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
No matter which way you fling a cat, it will light.
<proverb>
U
گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
to be
U
اینده
future
U
اینده
aftertime
U
اینده
comer
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
incoming
U
اینده
in the time to come
U
اینده
futurity
U
اینده
coming
U
اینده
lavenir
U
اینده
approaching
U
اینده
forthcoming
U
اینده
forthcomming
U
اینده
toward
U
اینده
following on
U
از پی اینده
next
U
اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
futurity
U
نسل اینده
futurism
U
اینده گرایی
proximo
U
درماه اینده
intercurrent
U
در میان اینده
proximo
U
ماه اینده
the a season
U
موسم اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
the future
U
جهان اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
nether world
U
جهان اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
the next world
U
جهان اینده
the next world
U
عالم اینده
the a season
U
فعل اینده
offing
U
در اینده نزدیک
looking
U
بنظر اینده
prospectuses
U
اینده نامه
futures
U
قراردادهای اینده
upcoming
U
زود اینده
providential
U
اینده نگر
prospectus
U
اینده نامه
prospective
U
مربوط به اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
emergent
U
بیرون اینده
prospects
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
prospected
U
اینده نگری
prospect
U
اینده نگری
by next mail
U
باپست اینده
catabatic
U
پایین اینده
f. tense
U
زمان اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
even tual
U
درنتیجه اینده
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
tardy
U
دیر اینده کند
tardiest
U
دیر اینده کند
tardier
U
دیر اینده کند
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
future
U
بعد اینده اتیه
long range
U
مربوط به اینده دور
latest
U
تازه گذشته اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
liquidity preference theory
U
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com